- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
روایت های ام کلثوم از شهادت حضرت علی علیه السلام
شیخ مفيد و ابن شهر آشوب و ديگران روايت كرده اند كه امير المؤمنين علیهالسلام در شبى كه درصبح آن شب ضربت خورد، براى نماز شب به مسجد نيامد و در تمام آن شب بيدار بود و به عبادت حق تعالى اشتغال مى نمود، امّ كلثوم گفت: يا امير المؤمنين بيدارى و اضطراب تو در اين شب چيست؟ على علیهالسلام: در صبح اين شب شهيد خواهم شد، پس در اين وقت مؤذّن حضرت آمد و نداى نماز در داد، امّ كلثوم سلام الله علیها گفت: اى پدر امشب ديگرى را بگو تا با مردم نماز گزارد، على علیهالسلام فرمود: از قضاى الهى نمیتوان گريخت. روايت كرده اند كه: در تمام آن شب بيرون میآمد به اطراف آسمان نظر میكرد و میفرمود: هرگز دروغ نگفته ام و دروغ از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نشنيده ام، اين شبى است كه مرا وعده شهادت داده. چون نداى صبح شنيد، گريست و شعرى خواند كه مضمونش اين بود: كمر خود را براى مرگ محكم ببند كه مرگ البتّه به تو خواهد رسيد، و جزع مكن از مرگ چون به وادى تو درآيد. چون به صحن خانه آمد، مرغابى چند در آن خانه بودند، سر راه بر آن حضرت گرفتند و فرياد میكردند؛ چون خواستند كه ايشان را دور كنند، على علیهالسلام فرمود: بگذاريد ايشان را كه ايشان فريادكنند گانند بر من، و بعد از ايشان بر من نوحه كنندگان نوحه خواهند كرد . متن عربی روایت : وَ رَوَى عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ دِينَارٍ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ قَالَ سَهِرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیهالسلام فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي قُتِلَ فِي صَبِيحَتِهَا وَ لَمْ يَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ لِصَلَاةِ اللَّيْلِ عَلَى عَادَتِهِ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهَا مَا هَذَا الَّذِي قَدْ أَسْهَرَكَ فَقَالَ إِنِّي مَقْتُولٌ لَوْ قَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَتَاهُ ابْنُ النَّبَّاحِ فَآذَنَهُ بِالصَّلَاةِ فَمَشَى غَيْرَ بَعِيدٍ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ مُرْ جَعْدَةَ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ قَالَ نَعَمْ مُرُوا جَعْدَةَ فَلْيُصَلِّ ثُمَّ قَالَ لَا مَفَرَّ مِنَ الْأَجَلِ فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِذَا هُوَ بِالرَّجُلِ قَدْ سَهِرَ لَيْلَتَهُ كُلَّهَا يَرْصُدُهُ فَلَمَّا بَرَدَ السَّحَرُ نَامَ فَحَرَّكَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام بِرِجْلِهِ وَ قَالَ لَهُ الصَّلَاةَ فَقَامَ إِلَيْهِ فَضَرَبَهُ وَ رُوِيَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام سَهِرَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِي السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي وُعِدْتُ بِهَا ثُمَّ يُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ شَدَّ إِزَارَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ و به سند ديگر روايت كرده اند از امّ موسى كه خدمتكار حضرت اميرالمؤمنين علیهالسلام بود، گفت: روزى از آن حضرت شنيدم كه با دختر خود امّ كلثوم سلام الله علیها میگفت: اى دختر اندك زمانى من بعد از اين با شما خواهم بود، امّ كلثوم سلام الله علیها فرياد برآورد كه: اى پدر بزرگوار اين چه خبر وحشت اثر است كه به ما میدهى، حضرت فرمود: امشب حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در خواب ديدم كه به دست مبارك خود غبار از روى من پاك میكرد و میگفت: يا على بر تو باكى نيست آنچه بر تو بود به جاى آوردى، و سه روز بعد از آن آن حضرت ضربت خورد. چون حضرت را به خانه آوردند، امّ كلثوم سلام الله علیها فرياد برآورد، حضرت فرمود: اى فرزند گريه مكن، در اين وقت حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم را میبينم و به دست خود اشاره میكند بسوى من میگويد كه: يا على علیهالسلام زود بيا به نزد ما كه آنچه نزد ماست از براى تو بهتر است . متن عربی روایت : وَ هِيَ حَاضِنَةُ فَاطِمَةَ ابْنَتِهِ ع قَالَتْ سَمِعْتُ عَلِيّاً علیهالسلام يَقُولُ لِابْنَتِهِ أُمِّ كُلْثُومٍ يَا بُنَيَّةِ إِنِّي أَرَانِي قَلَّ مَا أَصْحَبُكُمْ قَالَتْ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا أَبَتَاهْ قَالَ إِنِّي رَأَيْتُ نَبِيَّ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم فِي مَنَامِي وَ هُوَ يَمْسَحُ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِي وَ يَقُولُ يَا عَلِيُّ لَا عَلَيْكَ قَدْ قَضَيْتَ مَا عَلَيْكَ قَالَتْ فَمَا مَكَثْنَا إِلَّا ثَلَاثاً حَتَّى ضُرِبَ تِلْكَ الضَّرْبَةَ فَصَاحَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ فَقَالَ يَا بُنَيَّةِ لَا تَفْعَلِي فَإِنِّي أَرَى رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم يُشِيرُ إِلَيَّ بِكَفِّهِ يَا عَلِيُّ هَلُمَّ إِلَيْنَا فَإِنَّ مَا عِنْدَنَا هُوَ خَيْرٌ لَك « شیخ مفید، الارشاد ج ۱ ص ۱۴».. شيخ مفيد و ديگران روايت كرده اند كه: چون آن ملعون را به حبس بردند، امّ كلثوم سلام الله علیها گفت: اى دشمن خدا امير المؤمنين علیهالسلام را كشتى، آن ملعون گفت: اميرالمؤمنين را نكشته ام پدر تو را كشته ام، امّ كلثوم گفت: اميد دارم كه او از اين ضربت شفا يابد و حق تعالى تو را در دنيا و آخرت به عذاب خود معذّب گرداند، آن ملعون گفت كه: آن شمشير را به هزار درهم خريده ام و هزار درهم ديگر داده ام كه آن را به زهر آب داده اند، ضربتى بر او زده ام كه اگر ميان اهل زمين قسمت كنند آن ضربت را هرآينه همه را هلاك كند. متن عربی روایت : فَلَمَّا أُدْخِلَ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام نَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ إِنْ أَنَا مِتُّ فَاقْتُلُوهُ كَمَا قَتَلَنِي وَ إِنْ سَلِمْتُ رَأَيْتُ فِيهِ رَأْيِي. فَقَالَ ابْنُ مُلْجَمٍ وَ اللَّهِ لَقَدِ ابْتَعْتُهُ بِأَلْفٍ وَ سَمَمْتُهُ بِأَلْفٍ فَإِنْ خَانَنِي فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ قَالَ وَ نَادَتْهُ أُمُّ كُلْثُومٍ يَا عَدُوَّ اللَّهِ قَتَلْتَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام قَالَ إِنَّمَا قَتَلْتُ أَبَاكِ قَالَتْ يَا عَدُوَّ اللَّهِ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ لَا يَكُونَ عَلَيْهِ بَأْسٌ قَالَ لَهَا فَأَرَاكِ إِنَّمَا تَبْكِينَ عَلَيَّ إِذاً لَقَدْ وَ اللَّهِ ضَرَبْتُهُ ضَرْبَةً لَوْ قُسِمَتْ بَيْنَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَأَهْلَكَتْهُمْ.« شیخ مفید، الارشاد ج ۱ ص ۲۱». در بعضى از روايات معتبره از امام جعفر صادقعليه السّلام روايت كرده اند كه امير المؤمنين عليه السّلام فرزند خود امام حسين عليه السّلام را امر كرد كه چهار قبر در چهار موضع از براى حضرت بسازد، در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، براى آنكه ملاعين خوارج و بنى اميّه موضع قبر آن حضرت را ندانند، مبادا كه اراده كنند جسد مطهّر آن حضرت را بيرون آورند. متن عربی روایت: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مَعَدٍّ الْمُوسَوِيُّ رَأَيْتُ فِي بَعْضِ الْكُتُبِ الْحَدِيثِيَّةِ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ عَامِرٍ الدَّهَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ أَخِي الْحَسَنِ بْنِ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْجَعْفَرِيُّ قَالَ وَجَدْتُ فِي كِتَابِ أَبِي حَدَّثَتْنِي أُمِّي عَنْ أُمِّهَا أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهالسلام حَدَّثَهَا أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ أَنْ يَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ فِي الْغَرِيِّ وَ فِي دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَيْرَةَ وَ فِي الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِه « عبدالکریم بن طاوس، فرحة الغرى، ص ۷۲». |